راز

دلم ....می خواهد

سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:,

دلم دریا میخواهد تا به اندازه وسعتش شنا کنم

دلم اسمان میخواهد تا به اندازه بی کرانش پرواز کنم

دلم کوه میخواهد تا به اندازه بلندی اش اوج بگیرم

دلم طبیعت میخواهد تا به اندازه سرسبزی اش شادابی را احساس کنم

دلم خورشید میخواهد تا به اندازه روشنایی و حرارتش روشن وگرم شوم!

اما....

دلم زمین انسانها را نمیخواهد چراکه....

وسعتش برای شنا کردن قد استخر دل ادم هاست!!

بی کرانش برای پرواز کردن به اندازه هواپیماهاست

بلندی اش برای اوج گرفتن به اندازه برج های ساخته شده انسانهاست.

سرسبزی اش برای شادابی قد همین پارک های دور واطراف خانه هاست

و روشنایی و حرارتش برای روشن و گرم شدن همین اتش هایی است که روی ان غذا می پزند،نان می پزند،اسنادشان را خاکستر می کنند و خانه های یکدیگر را می سوزانند!!!



نظرات شما عزیزان:

ساناز
ساعت13:32---10 شهريور 1391
چگونه می شود از خدا گرفت چیزی را که نمی دهد ؟؟
می گویند قسمت نیست، حکمت است...
من قسمت و حکمت نمی فهمم...
تو خدایی...
طاقــــت را مـــی فهمـــی...مــــگر نــــه ؟؟!!


کتی
ساعت13:21---8 شهريور 1391
سال ها شعر سروده ام
برای شاعرانه ترين اعتراف زندگی ام
که در مقابل چشم هايت
هيچ گاه
هيچ حرفی
برای گفتن نداشته ام !!!

مريم عزيز نوشته های تو هم بسيار زيباست
خسته نباشی گلم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: